التصنيفات

 

نگاهی به صنايع دستی اصفهان

صنايع دستی بيانگر صنعت و هنر نياكان و نمايشگر ذوق و هنر مردم هر كشور است. در روزگاران گذشته، صنايع دستی به عنوان پديده اي تمام عيار در هر عهد حضور فعال داشته است. در ايامی كه ماشين بوجود نيامده بود و حتي در دوراني كه حضور آن به گستردگی امروز نبود اين صنعت بود كه حامي تمامي استعدادها و آفرينش های سازندگی بشر بود.به همين دليل است كه امروز با نگاه به صنايع دستی هر قوم و قبيله اي مي توان دريافت آن قوم در چه مرحله اي از صنعتگري بوده است.

 

صنايع دستی اصفهان در طول قرن های متمادی به عنوان نماينده هنر اصيل قوم ايرانی در جهان معرفی شده است. از اين رو اگر اصفهان را مهد صنايع دستی ايران بناميم سخنی به گزاف نگفته ايم. چرا كه ويژگي هاي فكري و رواني صنعتگر اصفهاني مانند ذوق، هنر، پشتكار و قناعت موجب شده است تا فرآورده هاي دست ساز اصفهان نه تنها در كشورمان خريداران فراوان داشته باشد بلكه مسافران و گردشگران و علاقمندان خارجي نيز طالب دست ساخته هاي اصفهان با ويژگي هاي خاص آن باشند.

 

استان اصفهان يکی از بزرگترين مراکز توليد انواع مختلف صنايع دستی ايران محسوب می شود. اين استان از قديم الايام مهد هنرهای زيبا و صنايع ظريفه بوده است. تزئينات آجری، کاشی کاری، گچ بری و انواع خط در آثار تاريخی اصفهان، از حدود قرنها پيش تا دوره معاصر، بر اطراف و جوانب مناره ها و داخل و خارج مساجد، قصرها و هنرهای زری دوزی و قلم کاری، ترمه و نقره کاری و تذهيب و تحرير انواع کتاب، قرآن و قطعات نگارگری و نقاشی جملگی به مرکزيت هنری اصفهان گواهی می دهند.

سيم کشی، زرکشی، زربافي، گلابتون دوزی، پولک دوزی، زنجيره بافی، قالی بافی و نساجی از صنايع دستی رايج اصفهان است. اين صنايع دستی در عهد شاهان صفوی رونق فراوان داشت. در دوران قاجاريه، بازار صنايع دستی اصفهان از رونق افتاد. ولی بعد از انقلاب مشروطه باز توسعه يافت. به طور کلی طرح و نقش عموم صنايع دستی اصفهان اعم از فرش و قلمکار و ظروف قلم زنی و کاشی، دوختنی های روی پارچه تحت تاثير طرح های تزئينی دوران صفويه قراردارد و طراحان اصفهان، به نسبت قدرت درک و مهارت خود از آثار قديمی اقتباس می کنند و با خلاقيت خود، آنها را زيباتر می سازند. در حال حاضر اهم صنايع دستی اصفهان عبارتنداز:

 

 

قالی بافی

 

یکی از صنایع دستی اصفهان قال بافی است.اصفهان در زمان صفويه يکی از مراکز عمده قاليبافی بود. در اين شهر تعداد زيادی کارگاه وجود داشت که در آن قالي های زر بفت بافته می شد. اصفهان در فتنه افغان آسيب فراوان ديد و تعداد بسياری از هنرمندان و صنعتگران خود را از دست داد ولی پس از چندی توانست رونق اوليه خود را به دست آورد. در زمان قاجاريه قالی بافی اصفهان دوباره احياء شد. در جنگ جهانی اول اصفهان يکی از مراکز عمده تهيه قاليچه بود و پس از آن نيز بحران های زياد اقتصادی تاثير در کار قالی بافی نگذاشت چون قاليچه های آن بسيار ارزان تهيه می شد.

تعداد رنگ های انتخاب شده در قالي های اصفهان بسيار محدود است. گره قالي های اصفهان فارسی بوده و جفتی آن نيز کم نيست. رنگ های طبيعی بسيار کم مصرف می شود و بيشتر در قالي های خوب از رنگ های شيميايی دندانه ای استفاده می شود.

در روستاهای اطراف اصفهان نيز کم و بيش دارهای قالی وجود دارد. روی اين دارها قالی و قاليچه ها طرح شاه عباسی و ساير طرح های اصفهان بافته می شود. رنگ های بکاررفته در آن ها عموماً نباتی بوده و بيشتر از روناس، قارا، اسپرک، گنده يا گندل، پوست گردو، پوست انار و چند گياه ديگر استفاده به عمل می آيد.

از توابع اصفهان که در هنر قالی بافی مشهور هستند از قاليچه های بختياری و قالی های جوشقان بايستی نام برد. قاليچه های بختياری را البته بيشتر در روستاهای شهرکرد و چهار محال می بافند. قالی و قاليچه های جوشقان از زمان صفويه مشهور عالم بوده است و سابقه قالی بافی جوشقان به پيش از زمان صفويان می رسد. ولی در روزگار شاه عباس اين صنعت در آنجا توسعه بسيار يافت. در آن زمان کارگاه های متعدد شاهی در آنجا مشغول کار بوده اند. جوشقان در آن زمان از توابع کاشان بوده است. در موزه های اروپا و امريکا تعداد زيادی قالی وجود دارد که منصوب به اين روستای کوچک بوده است. قالي های جوشقان ريز بافت و دوپوده است.

 

 

*****************

 

 

 

 

قلمکار

 

قلمکاريکی از صنايع دستی پر سابقه ای است که قرن ها در اوج شهرت بود و از دوره مغول ها در ايران مرسوم شده است. در دوره مذکور به منظور جلب نظر خوانين مغول ايرانيان نيز دست به ابتکاراتی زدند که از جمله ابداع نقاشی روی پارچه يا پارچه های قلمکار بود، سپس اين صنعت در زمان صفويه گسترش بيشتری پيدا کرد.

به هر صورت عمر پرشکوه اين صنعت در زمان صفويه بود و در اواسط عصر قاجاريه بتدريج از رونق آن کاسته شد. در زمان سلطنت شاه عباس کبير اين صنعت رونق بسزايی يافت و بيشتر لباس های مردانه و زنانه از پارچه هاي قلمکار تهيه می شد و اين پارچه ها در اين زمان شهرت فراوان داشته و مورد توجه درباريان بود و از اينرو بيشتر لباس آنان از ' قلمکارزر' يا ' اکليلی' تهيه می شد. در آن زمان محل های مخصوصی برای تهيه لباس درباريان در بازار قيصريه اصفهان وجود داشت وپارچه هاي قواره ای قلمکار را که دراصطلاح آن روز 'دلگه' ناميده می شد را از آن محل ها به دست می آوردند.

در زمان سلطنت رضا شاه با امتيازات خاصی که برای صنعتگران و ارباب حرف به ويژه صنعتگران قلمکار فراهم شد بار ديگر اين صنعت رونق گذشته خود را به دست آورد و عده ای از استادکاران بزرگ قديمی مثل شيخ حريری مشهدی عبدالخالق، حاج محمدرضا و حاج محمد تقی اخوان چيت ساز، برادران بيرجندی و شيخ بهايی و چند تن ديگر شرکت توليد قلمکار را تشکيل دادند.

 

 

*****************

 

 

 

 

خاتم سازی اصفهان

 

خاتم سازی یکی دیگر از صنايع دستی اصفهان محسوب می شود. خاتم هنر آراستن سطح اشياء با مثلث های کوچکی است که طرح های گوناگون آن همواره به صورت اشکال منظم هندسی بوده است. اين شکل های هندسی را با قرار دادن مثلث هايی کوچک در کنار هم نقشبندی می کنند. می توان گفت، کار خاتم نقش های هندسی تشکيل شده از مثلث های سه پهلو (متساوی الاضلاع) است که از عاج، استخوان، چوب و مفتول برنج ساخته شده و معمولاً به ضخامت 2 ميلی متر در سطح خارجی يا سطح داخلی و خارجی اشياء چوبی چسبانده می شود.

آثاری که از قديم مانده نظير درهای کاخها، رحل های قرآن و صندوق های مقابر خاتم کاری نشان می دهد که اين هنر در زمان قديم و به ويژه عهد صفويه رواج کامل داشته يکی ازمراکز اصلی آن هم اصفهان بوده است. اما همين معلوم می کند تا چند سالی اين هنر در اصفهان رو به زوال گذاشته و تنها شيراز مرکز اين صنعت شده است.

در ابتدا کار خاتم با استفاده از مثلث های بسيار بزرگ که پهلوی هم قرار می دادند تهيه می شد ولی به تدريج با پيشرفت ذوق و تبحر هنرمندان ابعاد مثلث ها ريزتر و کوچکتر شد. بهر حال هنر خاتم سازی از زمان پيدايش تا کنون تحولاتی را داشته است. صنعتگران خاتم ساز برای تهيه خاتم از مواد اوليه متنوعی استفاده می کنند که در کمتر صنعت دستی ديگری اين چنين تنوعی به چشم می آيد. اين مواد عبارتند از: چوب فوفل، چوب گردو، چوب نارنج، چوب عناب، استخوان شتر، مفتول برنجی، لايه برنجی، سريشم گرم، سريشم سرد، فرمالين، فيبر و روغن جلا و تخته سه لايی. غير از آن برای تکميل ساخت از چفت و لولا و غيره نيز استفاده می کنند. از خاتم در تهيه محصولات مختلفی استفاده می شود که از آن جمله است: قاب عکس، جعبه سيگار، عصا، پيپ، جعبه لوازم آرايش، جا کليدی، جاقلمی و جلد آلبوم.

در اصفهان علاوه بر اشياء خاتم که به شيوه شيرازی می سازند قسمتی از مصنوعات خاتم را با نقره و مينا سازی توأم کرده اند که در شيراز وجود ندارد. مثلاً جعبه های خاتمی که رويه آن را نقاشی مينياتور می کنند و روی آن را روغن می زنند.

 

 

***************

 

 

 

 

ساخت و قلمزنی فرآورده های مسی و برنجی

 

يکی از پر رونق ترين رشته های صنايع دستی اصفهان ساخت و قلمزنی محصولات نقره ای مسی و برنجی است.

مواد اوليه مورد مصرف سازندگان فرآورده های مس و برنج و نقره شامل نقره، مس، برنج و آلياژ مس و برنج است. مقداری از مواد اوليه مذکور از کشورهای ديگر نظير يوگسلاوی بقيه آن در ايران از شرکت های برق منطقه ای و شرکت ملی نفت ايران و غيره تهيه می شود.

ابزار کار صنعتگران رشته قلمزنی از دو دسته تشکيل می شود. يک دسته از ابزار در مرحله ساخت محصولات مورد استفاده قرار می گيرد مانند دستگاه خم کاری، موتور فرچه، کوره برقی، سندان، چکش و دسته ديگر که در مرحله قلمزنی مورد احتياج است و عبارت از دستگاه قير آب کنی، پرگار، تعدادی قلم آهنی، چکش و غيره است. برخی از کارگاه های اين رشته صرفاً بکار ساخت محصولات نقره مسی و برنجی مشغول هستند و در مقابل کارگاه هايی نيز وجود دارد که فقط کارقلمزنی برروی اين فلزات را انجام می دهند و دسته سوم کارگاه هايی می باشند که به هر دو کار ساخت و قلمزنی تواماً می پردازند.

 

 

****************

 

 

 

 

منبت کاری

 

واژه منبت به معنای کنده کاری خاص و همراه با خلل و فرج روی چوب است که سابقه ای ديرينه دارد، شايد بتوان آغاز تاريخ منبت کاری را از زمانی دانست که انسان نخستين بار، با ابزاری برنده چوبی را تراشيده است. در حال حاضر هم هنر منبت کاری همچنان رواج دارد و در گوشه و کنار ايران هنرمندان بسياری بدان مشغولند اما متأسفانه رفته رفته استفاده از نقوش اصيل که شامل طرح های اسليمی و ختايی يا گل و بوته است رو به فراموشی می رود و طرح های خارجی جای آن ها را می گيرد. در نوعی از اين هنر بجای آن که زمينه چوب را کنده کاری کنند ونقش مورد نظر را برجسته سازند چوب های مختلف را با رنگ های گوناگون طبيعی آن بريده پهلوی هم قرارمی دهند. اين کار شباهت زيادی به هنر موزائيک دارد. در اين گونه جديد از چوب های شمشاد برای رنگ زرد و عناب برای رنگ قرمز استفاده می کنند. زمينه کار بيشتر از چوب گردو و يا ريشه درختان جنگلی است که خود دارای نقوش زيبايی هستند. مهمترين ماده ای که روی آن منبت کاری می کنند چوب است. اين چوب بايد محکم و بدون گره باشد. برای اين منظور از چوب های آبنوس، فوفل، بقم، شمشاد، و عناب و گردو، استفاده می کنند. البته آبنوس و بقم چون هم محکمتر و هم چربتر هستند دوام بيشتری دارند اما در ايران بخاطر فراوانی چوب گردو اکثراً از اين چوب استفاده می شود.

منبت کاری چوب در شهرهای گلپايگان و اصفهان رونق و رواج درخور و شايان توجه ای دارد.

 

 

*****************

 

نمد مالی

 

نمد مالی در استان اصفهان رونق فراوان دارد و يکی از مراکز مهم توليد انواع نمد شهر«شهرضا» است.

 

 

*****************

 

 

 

 

گيوه بافی و گيوه دوزی

 

متأسفانه گيوه دوزی در شهرهای مختلف استان اصفهان در حال از بين رفتن است. گيوه دوزان اين شهر علاوه بر توليدگيوه به تعمير کفش نيز می پردازند. نحوه توليد گيوه که شامل تهيه رويه، تهيه تخت گيوه و نهايتاً دوخت رويه و تخت است، همانند ساير مناطق کشور است.

 

 

عبا بافی در نايين

 

نايين در مشرق شهر اصفهان قرار دارد و تنها صنعت دستی آن عبا بافی که در ناحيه ای نزديک شهرنايين به نام محمديه وجود دارد. حدود 25 درصد عباهای توليد شده در محل به فروش می رسد و بقيه به شهر های مشهد و قم و گاهی کشورهای عربی ارسال می شود.

 

 

*****************

 

سفال و سراميک سازی در شهرضا

 

سفال و سراميک سازی یکی دیگر از صنایع دستی اصفهان است که در شهرهای نطنز و شهرضا  رواج دارد. شهرضا از مراکز عمده سفال سازی ايران است و محصولات آن دارای خريداران بسيار است.

نقش هايی که در سراميک شهرضا به چشم می خورد اغلب نقش گل و بوته و ماهی است و برای رنگ کردن لعاب نيز از اکسيدهای فلزات آهن، مس و منگنز و کبالت استفاده می شود. درشهر نطنز نيز يک کارگاه سراميک سازی با استفاده از خاک استون ور محصولات جالبی را توليد می کند. در شهر اصفهان هم کارگاه های متعدد سفال و سراميک سازی وجود دارد.

 

 

*****************

 

پوست و پوستين دوزی

 

صنعت پوست دوزی یکی از صنايع دستی اصفهان در گذشته بوده است ولی اکنون آن رونق ديرين را ندارد. فرآورده های پوستی اصفهان به لحاظ ظرافت و لطافت الياف و رنگ سفيد يکدست آن خواستاران زيادی دارد. بررسی ها نشان می دهد که تعداد خريداران فرآورده های پوستی روز به روز در حال کاهش است، از طرفی کاهش تعداد کارگاه های پوست دوزی نيز حاکی از نقصان تقاضا برای محصولات مذکور است.

 

 

****************

 

 

 

مليله سازی در اصفهان

 

يکی از رشته های صنايع دستی اصفهان که از ارزش هنری زيادی برخوردار است و توليد محصولات آن نياز به ظرافت و دقت فوق العاده دارد مليله سازی است و فرآورده های توليدی صنعتگران اين رشته نمايانگر ذوق سرشار آنان است.

بايد به اين نکته توجه کرد که در توليد برخی از فرآورده ها چون گل سينه و گوشواره تنها مليله سازان دخالت ندارند بلکه از مينا سازان و زرگران هم استفاده می کنند و در مقابل انجام عمل به آنان کارمزد می دهند.

 

 

سکمه دوزی و قلاب دوزی

 

يکی ديگر از رشته های صنايع دستی اصفهان سکمه دوزی و قلابدوزی است.مواد اوليه مورد استفاده سکمه دوزان و قلابدوزان عبارت است از:کتان ايرانی و خارجی و نخ پنبه ای (که از تهران تهيه می شود و به صورت کلاف يا عمامه ای است)، کتان خارجی را که بيشتر هم مورد استفاده دارد و عرض آن 140 سانتيمتر است. روميزی گرد، زيربشقابی و دستمالهای مخصوص از انواع محصولات سکمه دوزان يا قلابدوزان است.

 

 

*****************

 

 

 

 

نگارگری در اصفهان

 

یکی دیگر از صنایع دستی اصفهان نگارگری است. نگارگری در ايران از سابقه ای طولانی برخوردار است. در زمان شاه عباس دوم که اصفهان پايتخت و مرکز هنر ايران شد، نگارگری هم در اين شهر تکامل يافت.

معمولاً برای نگارگری از چوب، عاج، فيبر و استخوان استفاده می شود و هر کارگاه رأساً اقدام به توليد می کند و معمولاً برای دور قاب عکس و جعبه از خاتم و مينا استفاده می شود. ضمن آن که بايد گفت عده ای از هنرمندان اصفهانی نيز در زمينه طراحی فرش، تذهيب و تشعير هم فعاليت دارند.

 

*****************

 

 

نقره سازی یکی از صنایع دستی اصفهان

 

نقره سازی از جمله صنايع دستی رايج در شهر اصفهان است کارگاه هايی که در آن ها کار نقره سازی انجام می شود کارهای ديگر از جمله قلمزنی روی نقره محصولات مسی و برنجی انجام می دهند. انواع فرآوده های توليدی نقره سازان عبارتست از: سرويس چايخوری، گلدان، شمعدان وسرويس های چند پارچه.

 

 

*****************

 

 

 

 

مینا کاری اصفهان

 

یکی دیگر از صنایع دستی اصفهان مینا کاری است. مشکل بتوان گفت از چه زمانی هنر مينا کاری در ايران رواج گرفته است. زيرا از روزگاران پيش از عهد صفويه نمونه هايی از ميناکاری در دست نيست و حتی از دوران صفوي هم نمونه های قابل ملاحظه ای برجای نمانده است. لکن در دوران قاجاريه مينا کاری به مقدار کم وجود داشته است و اشيايی مانند سرقليان وکوزه قليان وکوزه و بادگير قليان را ميناکاری می کرده اند.

 

رواج صنعت مينا کاری در اصفهان از دوران پهلوی و حدود سال 1310 ه.ش. است و مخصوصاً اين که اين هنر- صنعت به وسيله يکی از استادان هنرمند و بنام اصفهان يعنی استاد شکرا... صنيع زاده بسط و توسعه يافت و شاگردانی در اين مکتب تربيت شدند که هر يک کانون ديگری در هنر مينا بوجود آوردند.

بيشتر اشيايی که مينا سازان فعلی به بازار عرضه می کنند عبارتست از گوشواره، گلوبند، انگشتر، جعبه های بزرگ و کوچک آرايش زنانه، قوطی سيگار، جعبه های خاتم کاری و مينا کاری، بشقاب مینا، گلدان مینا به اندازه های مختلف، تابلوهای بزرگ و کوچک میناکاری که با هنرهای ديگر مانند طلا کاری و خاتم کاری و مينياتور ترکيب می شود. روی اشياء طلايی و نقره ای هم می توان مينا کاری کرد ولی اساساً مينا کاری روی مس انجام می شود.

 

 

*****************

 

کاشی سازی

 

کاشی سازی يکی از اصلی ترين صنايع دستی اصفهان است. در اين فرآورده ها ويژگی طرح ها و نقش های قديمی به خوبی حفظ شده است و حتی امروز هم خواستاران بسياری دارد. از ديگر هنر هايی که با استفاده از کاشی در اين استان انجام می گيرد کاشی معرق می باشدکه عبارت از بريدن و خرد کردن کاشی و در کنار هم قرار دادن آن هاست. از آنجاکه نقش هايی که روی کاشی ها پياده می شود تا حدی پيچيده است کاشی سازها نمی توانند آن ها را به صورت ذهنی ترسيم کنند، از اين رو صنعتگران طرح های مورد نظر را به طراحان سفارش می دهند. پس از اينکه طرح مورد نظر تهيه شد صنعتگران آن را روی کاشی پياده می کنند. برای اين منظور طرح مورد نظر را روی کاشی ساده که قبلاً آماده شده قرار می دهند و سپس روی خطوط طرح، سوزن فرو می کنند و به اين ترتيب خطوط نقشه در جای سوزن باقی می ماند که باريختن گرد زغال روی منفذهای ايجاد شده، شکل و طرح مورد نظر برروی کاشی انتقال داده می شود. پس از آن خطوط را بر حسب ذوق و سليقه رنگ آميزی کرده و جهت پخت به داخل کوره می گذارند. از اين به بعد محصول آماده عرضه به بازار خواهد بود.

 

 

طلا کوبی روی فولاد

 

طلاکوبی يکی از شيوه های تزيين اشياء و آثار فولادی است که در شهر اصفهان رواج دارد. از فولاد علاوه بر افزارهای معمولی اقدام به ساخت علم نيز می کنند که می دانيم آن را پيشاپيش صف عزاداران بويژه در مراسم سوگواری سالار شهيدان حضرت امام حسين (ع)، حرکت می دهند. علم علاوه بر تيغه های فولادی معمولاً دارای پيکره هايی از برخی از پرندگان حيوانات ديگر و نيز گلدان، قوطی و شمعدان است که تمامی آن ها به ميله ای که قاب بر آن تکيه دارد متصل است و برروی تيغه های علم بويژه تيغه وسط که از ساير تيغه ها بلندتر است اسماء مبارکه طلاکوبی می شود.

در حال حاضر طلاکوبی برروی مجسمه های پرندگان و حيوانات نظير طاووس، کبوتر، آهو، شير و... (که در واقع به تقليد از پيکره هايی که به انواع علم های سوگواری متصل است، ساخته و پرداخته می شود.) نيز صورت می گيرد.

 

سوزندوزی اصفهان

 

سوزندوزی از صنایع دستی اصفهان است که توليدش در انحصار زنان و دختران خانه دار است.در حال حاضر از اين هنر علاوه بر کلاه برای تهيه زير ليوانی، کمربند، کفش، جليقه استفاده به عمل می آيد. طرح های سوزندوزان عموماً ذهنی و ملهم از برداشت ها و بينش های مشخص هنرمندان از محيط طبيعت است و بيشتر شامل گل بوته های تمثيلی می شود.

 

 

*****************

 

صحافی

 

عبارتست است از عمل اتصال همه برگ های کتاب و قراردادن آن ها در پوشش و محافظ به نام جلد که می تواند با دست يا با ماشين باشد. البته اين کار در قديم بيشتر توسط دست هنرمندان با ذوق انجام می گرفت و هر هنرمند با ذوق و استعداد آثاری هنری خلق می کرد که نمونه های آن ها هم اکنون درموزه ها موجود است.

قديميترين نسخه های جلد شده، از روايت های انجيل بود که مربوط به شش قرن بعد از ميلاد است که در مصر نوشته و کاغذ آن از جنس پاپيروس است. که روی آن را از چرم می پوشاندند و برای بستن آن از چرم استفاده می کردند. جلدها را از نظر نوع ساخت آن به انواع مختلف می توان تقسيم کرد که هر کدام از روش ها به مرور زمان در اثر پيشرفت هنر جلد سازی بوجود آمده است.

1-جلدهای سوخت

2-جلدهای ضربی

3-جلدهای لاکی

 

 

*****************

 

ضريح سازی

 

ضریح سازی هم یکی از صنایع دستی اصفهان است. در اصطلاح فارسی ضريح را صندوقی بر قبر و حفاظی گرداگرد قبر معنا کرده اند که بعضاً با عناوينی چون صندوق حايل حفاظ محجر نيز همراه است. در فرهنگ فارسی امروز چنين آمده است: ضريح صندوقی مشبکی است که برروی مزار اوليا و قدسيان نصب می کنند.

نکاتی که در ساخت ضريح بايد رعايت شود: عامل تقدس، عدم کاربرد صورت در نقوش، کتيبه های قرآنی و طلا، آوردن سوره های ياسين، الرحمن (آيه تطهير، آيه نور، عددهای بکاررفته و سمبل آن ها، ذکر نام بانی و تاريخ ساخت آن، علامتی به عنوان شاخص ضريح و صاحب آن، ديگر مدفونين در ضريح)

 

 

*****************

 

 

 

 

فیروزه کوبی از صنایع دستی اصفهان

 

فيروزه کوبی يکی از معدود رشته های صنايع دستی است که سابقه تاريخی چندانی نداشته و در حال حاضر هم توليد محدودی دارد و همين امر باعث آن گرديده تا فيروزه کوبی آن گونه که بايد شناخته نشده باشد هر چند که زيبايی و گيرايی يک محصول خوب صنايع دستی را با خوددارد.

 

قدمت فيروزه کوبی به حدود 70سال قبل می رسد و در آن زمان صنعتگری بنام«يوسف حکيمان» معروف به محمد رضا در مشهد کار فيروزه کوبی بر روی زينت آلاتی نظير دستبند، گل سينه، گوشواره... را شروع کرد. و حدود 20 سال بعد اين صنعت توسط صنعتگر ديگری بنام«حاج داداش» از مشهد به اصفهان برده شد.

 در حال حاضر صنعت دستی فيروزه کوبی فقط در اصفهان رايج و صنعتگران شاغل در اين رشته نيز همچون توليد آن محدود است.

در اصفهان فيروزه کوبی صرفنظر از جواهرات در ظروفی مانند بشقاب، ليوان، کاسه و گلاب پاش و... نيز مورد استفاده قرار می گيرد. يکی از کارهای جنبی صنعت فيروزه کوبی تهيه«زيرساخت» است که در کارگاه زرگری و به طور جداگانه صورت می گيرد.

يک فرآورده فيروزه کوب اعم از زيور آلات و يا ظروف عبارت از شيئی است مسی، برنجی، نقره ای و يا برنزی که ذرات و قطعات ريز سنگ فيروزه بر قسمت هايی از سطوح آن به فرم موزاييک در کنار هم نشانده شده و به اين ترتيب جلوه ای خاص به آن بخشيده می شود. ساخت و پرداخت چنين فرآورده ای شامل دو مرحله کلی است:

الف) زرگری ب)فيروزه کوبی

صنعتگر توليد کننده فيروزه کوب در مراحل مختلف کار از ابراز کار و وسايلی نيز بهره می گيرد که عمدتاً شامل قالب، چکش، دريل، چراغ گاز، چراغ بنزينی، گاز انبر، انبردست، پنس، منقاش، لوله های مختلف فلزی، سوهان و سنگ سمباده است.

نکته حايز اهميت در فيروزه کوبی در درجه نخست نصب صحيح فيروزه برروی فلز است به گونه ای که دارای قدرت کافی بوده و هنگام پرداخت قطعات فيروزه از آن جدا نشود و ديگر اينکه هر چه ظرف فيروزه کوبی شده پرکارتر باشد و قطعات سنگ منظم تر در کنار يکديگر نصب شده باشد و فاصله زيادی در بين قطعات فيروزه ديده نشود کار دارای ارزش هنری بيشتری است.

گردآورنده: خانم اسکندری


Menu

المُقارَنة 0